پزشکان خارجی وارد ایران شده اند/ زنگ خطر تخریب جامعه پزشکی
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۸۳۹۶۶
به گزارش خبرنگار مهر، موضوع مهاجرت جامعه پزشکی به دلایل مختلف، مهمترین چالش نظام سلامت در مواجهه با تأمین نیروی انسانی متخصص است که متأسفانه در این سالها تا حدود زیادی شدت گرفته است.
عدم توزیع عادلانه پزشک متخصص و فوق تخصص در مناطق کم برخوردار و محروم کشور، یکی از همین چالشهای نظام سلامت در دسترسی مردم به پزشک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جذب پزشکان ایرانی در کشورهای حاشیه خلیج فارس، اروپا و آمریکا، زنگ خطر کمبود پزشک متخصص و مجرب در کشورمان را به صدا در آورده است. تا جایی که محمد رئیس زاده رئیس کل سازمان نظام پزشکی، در تربیون های مختلف، این موضوع را هشدار داده و گفته است که ادامه این روند، منجر به وارد کردن پزشک خارجی خواهد شد.
میخواهند پزشکان را خراب کنند
حسن ابوالقاسمی رئیس دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، با اشاره به موضوع مهاجرت پزشکان، به خبرنگار مهر گفت: مهاجرت پزشکان دلایل متعددی دارد، اما وقتی به جامعه پزشکی سختگیری میکنند، آنها را به سمت مهاجرت سوق میدهد.
وی با عنوان این مطلب که کمترین تعرفههای پزشکی متعلق به جامعه پزشکی ایران است، افزود: هیچ کجای دنیا، تعرفههای ایران را ندارند.
ورود پزشکان پاکستانی و هندی به کشور
رئیس دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله گفت: کسانی که به جامعه پزشکی گیر میدهند، میخواهند پزشکان را خراب کنند. اما، جامعه پزشکی همچنان مورد اعتمادترین حرفه در جامعه است.
در همین حال، معین الدین سعیدی عضو مجمع نمایندگان استان سیستان و بلوچستان، در مورد ورود پزشکان هندی و پاکستانی به کشور گفت: زمانی که به مسائل رفاهی کادر درمانی توجه نشود و طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی کرسیهای پزشکی رشد قابل ملاحظهای نداشته باشد و از همه مهمتر سهمیه رشته پزشکی برای مناطق محروم سیر نزولی را طی کند شاهد حضور پزشکان بنگلادشی، هندی و پاکستانی در کشور خواهیم بود.
وی یادآور شد: کمبود نیروی پزشکی شرایط را به گونهای رقم میزند که شاهد حضور پزشکان خارجی خواهیم بود، پزشکان خارجی که در دهه ۶۰؛ ایران محل جولان بسیاری از آنها شده بود. زمانی که پزشک داخلی نتواند پاسخگوی نیاز داخل باشد مجبور به جذب و واردات آنها از خارج هستیم، بعضاً در برخی از موارد دیده شده پزشکان سوری هم در کشور حضور دارند.
سعیدی افزود: در سیستان و بلوچستان تعدادی پزشک پاکستانی مشغول طبابت به صورت غیررسمی هستند و این شروع نقطه آغاز تمام بی مهریهای شکل گرفته به کادر درمانی است که در کشور خود نتوانسته اند خدمت کنند و با مهاجرت میدان را به پزشکان خارجی دادند، البته وجود پزشکان خارجی هم به عنوان یک ضرورت به ویژه در مناطق مرزی همچون حوزه انتخابیه بنده محسوب میشود، در حال حاضر تعداد آنها از حد مجاز عبور نکرده که نگرانی ایجاد کند؛ اما باید در نظر داشته باشیم بسیاری از مراکز جامع سلامت ما به دلیل کمبود پزشک بدون استفاده باقی مانده است.
وی ادامه داد: خروج نخبگان به ویژه کادر درمانی و پزشکان نه تنها در سطح ملی عواقب گستردهای دارد، بلکه در سطح جهانی هم بسیاری از افکار عمومی را به سمت خود جلب میکند که کشور ما به لحاظ حفاظت از نخبگان نتوانسته به درستی عمل کند و عملاً مرکز تولید نخبه برای سایر کشورها شدهایم، هر بار آمارهای تکان دهندهای از خروج کادر درمانی منتشر و بعد از چند روز ابراز تأسف شاهد خروج تعداد دیگری از نخبگان کشوری هستیم.
سعیدی با بیان اینکه کمبود نیروی پزشکی سلامت جامعه را تهدید میکند، یادآور شد: کمبود نیروی متخصص درمانی بی تردید سلامت کشور را دچار چالش جدی خواهد کرد، اگر تدبیری در این راستا صورت نگیرد، مهاجرت نخبگان، ژنهای نخبه، فرار مغزها و هر عنوانی که به آن اطلاق میکنید کشور را به سمت عقب ماندگی سوق خواهد داد. مهاجرت نخبگان پزشکی، به شدت سلامت کشور را به مخاطره میاندازد و با ادامه این روند شاهد روزی خواهیم بود که بسیاری از مراکز درمانی ما فاقد کادر درمانی میشوند.
انگیزه کادر درمان را از بین نبریم
رضا آریان دبیر کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، با عنوان این مطلب که موضوع مهاجرت پزشکان تا حدودی با سایر رشتهها متفاوت است، گفت: رشته پزشکی، در عرصه بینالمللی خواهان دارد و برای همین رقابت در آن نیز زیاد است و باید درک کنیم که حفظ نیرو در چنین شرایطی دشوار است. با این حال ما در کشور به جای اینکه در برابر این مکش بایستیم، جوانان را به سمت مهاجرت سوق میدهیم. فضای موجود علیه پزشکان، انگیزه کادر درمان برای ماندن در ایران را از بین میبرد.
آریانپور با اشاره به بحث دستمزدها به عنوان عامل مهم مهاجرت، افزود: ۵ تا ۱۰ درصد پزشکان درآمد خوبی دارند. متأسفانه جامعه همین اقلیت را میبیند و گمان میکند تمامی پزشکان با این درآمد زندگی میکنند؛ در حالیکه یک پزشک متخصص در منطقه محروم شاید حدود ۱۰ میلیون تومان دریافتی داشته باشد.
لطمات اقتصادی و اجتماعی مهاجرت پزشکان
در همین حال، محمد رازی قائم مقام نظام پزشکی تهران بزرگ، با عنوان این مطلب که خروج هر یک نفر نخبه از کشور لطمات اقتصادی و اجتماعی زیادی به جامعه وارد میکند و نباید سرمایههای کشور را بدون امنیت شغلی و فراهم نمودن بسترهای لازم در جامعه رها کنیم، گفت: پزشکان طرحی ما با مشقت فراوان در مناطق کم برخوردار و دور افتاده خدمت میکنند یا در اورژانسها با شرایط نامناسب اقتصادی و ساعات کاری بالا به فعالیت میپردازند در حالی که از حداقلهای اقتصادی و رفاهی برخوردار نیستند و وجود چنین شرایطی افراد را به سمت مهاجرت سوق میدهد.
مهاجرت برای جامعه تهدید است
سیدموید علویان رئیس نظام پزشکی تهران بزرگ، با عنوان این مطلب که مهاجرت برای یک جامعه تهدید است و این موضوع خاص حرفه پزشکی نیست، تاکید کرد: یک سری از دلایل مانند مسائل اقتصادی و صنفی، عمومی است؛ اما عواملی مانند عدم حمایتهای معنوی از پزشکان، تشدید کننده هستند. البته نباید برای حل این معضل، نیروی کار و ظرفیت دانشگاهها افزایش یابد، بلکه راهحل، ماندگاری نیروهای کنونی است.
وی گفت: پزشکان بعد از تخصص باید برای گذراندن طرح در مناطق محروم کار کنند. بعد از آن ممکن است سرباز شوند و اگر این روند سریع طی شود، پزشکان مرد حداقل با ۳۵ سال سن میتوانند مطب بزنند و در این سن دیگر اجازه تأسیس مطب در شهرهای بزرگ را نمیدهند. این قوانین از سال ۱۳۶۳ وجود دارد و این نشان میدهد که چقدر در این زمینه عقب هستیم و تنها انتظار داریم، پزشکان مهاجرت نکنند.
علویان افزود: نگرانی وزارت بهداشت، خالی شدن شهرستانها از پزشک است. با این حال توسل به اجبار، راه درستی برای نگهداشت پزشکان در شهرستانها نیست، بلکه باید دستمزد خوبی به پزشکان در شهرستانها داده شود.
جامعه پزشکی نباید تخریب شود
محمد رئیس زاده رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران، در واکنش به موضوع مهاجرت پزشکان، با بیان اینکه اعضای حوزه سلامت نباید پاسخگوی اجرایی نشدن سیاستها باشند، خاطرنشان کرد: جامعه پزشکی نباید مورد توهین و تخریب قرار گیرد و نتیجه این امر بی اعتمادی مردم به پزشکان و مهاجرت آنها از کشور است.
وی گفت: خروج پزشکان به نظام درمانی کشور آسیب وارد میکند و کسانی که به دلیل عدم اجرای سیاستهای کلی نظام سلامت موجب صدمه و خسارت به حوزه سلامت شده اند باید مورد مواخذه قرار گیرند.
میتوان از مهاجرت پزشکان جلوگیری کرد
به نظر میرسد برای جلوگیری از مهاجرت پزشکان، راهکارهای ساده ای وجود دارد که اگر اجرایی شوند، میتوان امیدوار بود که نظام سلامت کشور از بحران کمبود پزشک نجات یابد. به شرطی که از نظرات کارشناسی جامعه پزشکی در این مسیر استفاده شود. در همین حال، صیانت از حرفه طبابت در کشور که بعضاً از سوی برخی افراد مغرض مورد هجمه و حمله قرار میگیرد، میبایست بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد تا مبادا در بحرانهایی مثل پاندمی ها، از کمبود پزشک دچار آسیب شویم.
یادمان نمیرود که در دوران پاندمی کرونا، جامعه پزشکی به همراه پرستاران و سایر نیروهای نظام سلامت، در برابر این ویروس چموش ایستادگی کردند تا جام همنوعان خود را نجات دهند. قطعاً، وقوع چنین پاندمی ها و بحرانهایی دور از انتظار نیست و باید از پاندمی کرونا، درس گرفت و آماده شد.
کد خبر 5594688 حبیب احسنی پورمنبع: مهر
کلیدواژه: جامعه پزشکی سازمان نظام پزشکی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی ویروس کرونا واکسن کرونا آمار کرونا دیابت واکسیناسیون خواب بازگشایی مدارس وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی سازمان غذا و دارو دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شیوع کرونا واکسیناسیون کرونا آلزایمر دفاع مقدس عنوان این مطلب جامعه پزشکی مهاجرت پزشکان پزشکان خارجی موضوع مهاجرت کادر درمانی نظام سلامت کمبود پزشک نظام پزشکی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۸۳۹۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشیمانم!
مهاجرتهای ناموفق هنرمندان و سلبریتیها، سابقهای نسبتا طولانی دارد. در اواسط دهه نود، گروهی از هنرمندان درجه دو و سه عرصه بازیگری با هدف رشد حرفهای، به کشورهای دیگر- بالاخص ترکیه - مهاجرت کردند. مهاجرتهایی که اغلب با شکست مواجه شد و تقریبا تمامی این افراد یا به کشور بازگشتند و یا پیشه هنری خود را به فراموشی سپردند و به زندگی در قالب یک شهروند عادی خو گرفتند.
به گزارش ایسنا، در پی انتشار مصاحبه یک شبکه فارسی زبان معاند با بازیگر ایرانی مهاجر و ابراز ندامت وی، روزنامه صبح نو در مطلبی درباره این موضوع نوشت: پس از وقایع سال ۱۴۰۱ اما گروه دیگری از هنرمندان، با تصمیماتی شتابزده، مهاجرت را به مثابه یک تصمیم احساسی در دستور کار قرار دادند و اکنون پس از گذشت زمانی کوتاه، اخباری از ندامت در گفتار اغلب ایشان به گوش میرسد. اخیرا صحبتهای اشکان خطیبی درباره مهاجرت، خبرساز شده که به همین بهانه، نگاهی به مسأله مهاجرت هنرمندان ایرانی داریم.
مقوله مهاجرت در ایران به یک بحران عمومی تبدیل شده است و بررسی آن، از دو منظر فردی و اجتماعی گستره وسیعی از نکات عبرتآموز را در بر میگیرد. از منظر فردی، لزوم پرهیز از نگاه فانتزی به مقوله مهاجرت، بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنا که زندگی در خارج از مرزهای ایران، الزاما به معنای رستگاری و جهش طبقاتی نخواهد بود. رواج غربزدگی در ایران، طی سالهای اخیر به شکلگیری یک تصویر رؤیایی از مهاجرت دامن زده است. علاوه بر این، بخش زیادی از تجربه مهاجرتکنندگان هم علنی نمیشود و به گوش مردم نمیرسد. با این همه، مروری بر وضعیت هنرمندان پس از مهاجرت، برخی از زوایای پنهان این موضوع را روشن خواهد کرد.
اساسا هنرمندان، اعضای صنفی هستند که پس از مهاجرت، بیشتر از سایر مشاغل، در معرض اضمحلال قرار میگیرند. کار هنرمند خلق اثر هنری است و خلاقیت در بافت جامعه شکل میگیرد. هنرمندی که در میانسالی جامعه خود را تغییر میدهد، از یک سو ارتباط با فرهنگ عمومی کشور خود را از دست میدهد و از سوی دیگر نمیتواند بهعنوان یک هنرمند خلاق در کشور مقصد پذیرفته شود. علاوه بر این، جامعه مخاطبان یک هنرمند نیز پس از مهاجرت بسیار محدودتر میشود و از همین رو است که اغلب هنرمندان، مدتی پس از مهاجرت، ابراز تمایل به بازگشت میکنند.
مورد اخیر مصاحبه اشکان خطیبی، از مهمترین نمونههای فرجام مهاجرتهای عجولانه هنرمندان است. محتوای این مصاحبه، چیزی شبیه به یک کمدی تلخ است. دو سال قبل، اغتشاشاتی در ایران رخ داد و گروهی از سلبریتیها که فکر میکردند گروهی از مردم میتوانند معادلات سیاسی و اجتماعی را، با توسل به اعمال خشونتآمیز، تغییر دهند، خودشان زودتر از همه، تصمیم به ترک کشوری گرفتند که میخواستند شرایط آن را برای زندگی بهتر از نظر خودشان فراهم کنند.. اشکان خطیبی هم با این امید که بتواند با خیال راحت و از طریق فعالیت در فضای مجازی، در آتش ناآرامیهای داخل ایران بدمد، حالا خودش را در بنبستی گرفتار میبیند که حتی ممکن بوده از کشوری که در آن ساکن است هم دیپورت شود. خطیبی در میانههای حرفهایش، تلویحا میپذیرد که تحت تاثیر جنگهای روانی قرار گرفته و شاید بهتر بود برای مهاجرت و حضور در برخی جمعهای خارج از کشور، قدری بیشتر خویشتنداری میکرد. مروری بر صحبتهای این بازیگر نشان میدهد که وی روزگار خوبی را سپری نمیکند و این در حالی است که خطیبی در ایران، علاوه بر بازیگری و اجرا، مسئولیتهای فرهنگی و مدیریتی را هم بر عهده داشت که خودش آنها را، با لحنی حسرتبار، مرور میکند.
جمله مهم اشکان خطیبی در این مصاحبه این است: «خودم پشت پا زدم به همه چیز». همین جمله، به وضوح ندامت و پشیمانی را در کلام این بازیگر را هویدا میکند.
مهمتر از به خطر افتادن موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی هنرمندان پس از مهاجرت، به خطر افتادن سلامت روانی ایشان است. هنرمندی که یک جامعه بزرگ چند ۱۰ میلیونی از مخاطبان و چرخه ارتباطات چند ۱۰ هزار نفری همصنفان خود را با جامعهای بسیار محدود تاخت میزند، قبل از هر چیز، درگیر نوعی بحران عدم توجه و به دنبال آن بروز نشانههای افسردگی میشود؛ چیزی که در لحن اشکان خطیبی هم کاملا هویداست، هرچند که او هنوز هم سعی دارد وضعیت را به شکلی دوپهلو توجیه و خودش را قربانی یک شرایط ناخواسته معرفی کند.
خبرهایی که از وضعیت ارژنگ امیرفضلی، دیگر بازیگر مهاجرت کرده مخابره میشود نیز حاکی از چیزی بهتر از این نیست. ریحانه پارسا، حمید فرخنژاد، مزدک میرزایی، مهناز افشار، برزو ارجمند، احسان کرمی و تعداد دیگری از هنرمندان و سلبریتیهایی که مهاجرت کردهاند هم به هر بهانهای، درباره آنچه با مهاجرتشان از دست دادهاند، حرف میزنند و آرزو میکنند که بتوانند به کشور بازگردند. کیست که نداند امثال فرخنژاد و افشار، وقتی که در ایران بودند، تا چه حد میتوانستند از مواهب توجه عمومی بهرهمند باشند. حمید فرخنژاد در مصاحبهای به صراحت اعلام کرد که قبل از مهاجرت برنامه کاریاش تا یک سال آینده بسته شده بوده؛ اما در این مدتی که از مهاجرتش میگذرد، حتی امکان بازی در یک نقش فرعی سینمایی را هم به دست نیاورده است. مهناز افشار نیز که در ایران جز به بازی در نقش اول راضی نمیشد، تقریبا بازیگری را به دست فراموشی سپرده است. این وضعیت، حتی شامل حال خوانندگان و هنرمندانی که دههها از مهاجرتشان میگذرد نیز میشود. مروری بر واکنشهای خوانندههای لسآنجلسی، حسرت کار کردن در ایران را بازنمایی میکند و تقریبا هیچیک از ایشان، نسبت به بازگشت به کشور، چیزی جز اشتیاق از خود نشان نمیدهند. وضعیت پیش آمده برای هنرمندانی که با خراب کردن پلهای پشت سرشان، مسیر بهشت خیالی غرب را در پیش گرفتند، میتواند چراغ راهی برای سایر هنرمندان باشد تا فراموش نکنند که تمام هویت ایشان در گرو توجه جامعه کثیر مخاطبان ایرانی و امکان کار کردن در داخل مرزهای این کشور است.
انتهای پیام